بالاخره لوکوموتیورانِ قطار اروپا بر سرعت قطار تحت هدایتش افزود و ما قطعی و برای همیشهی تاریخ، لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2024‐2023 را از دست دادیم. همینقدر آسان، همینقدر بـــی امید و بــــی سرانجام.
انگار فقط یک شاهکار کم داشتیم؛ هم برای تحقق و زنده نگهداشتن امیدی ولو اندک برای حضور در لیگ قهرمانان و هم به مثابه گیلاسی روی کیک برای تکمیلِ افتضاحات این فصل. شاهکاری دو وجهی که طبعاً مثل همیشه دومی را برگزیدیـم.
بیانکونری در مقابل روسونری ایفاگر همان سناریویِ مشمئزکننده در دیدار با امپولی بود. با این تفاوت که فاتحانه و در منظر چشم یارانِ وفادارش وقیحانه امید را ذبح و با خواری و سرشکستگی و زیر تگرگی از هو شدن برای آخرین بار در این فصل، زمین آلیانتز را ترک کرد.
به لطف همت یاران نالایق یوونتوسی (از صدر تا ذیل) یکبار دیگر نشان دادیم در همان مسابقاتی که نتیجه گرفتن برایمان حیاتیست آماده انجام انواع و اقسام اشتباهات، قصورات و نمایش ناتوانی هستیم. هرچند مقابل میلان، به رسم سنوات اخیرمان تئاتر اشتباهات را در آوانسن آلیانتز به نمایش گذاشتیم اما آنها با تمرکز بر شیوهای کاملاً حرفهای، پذیرای هیچ اشتباهی نبودند تا آخرین تپه باقیماندهی یوونتوس در خانه آباد و حاصلخیز شود!
یوونتوس در زمین کمبودهای فراوانی دارد که هر کدام قابل بررسیست؛ عدم دقت، نداشتن تمرکز، ناتوانی در یافتن مسیر گلزنی و سردرگمیِ تاکتیکی. مهمترین غایب اما «فقدان تعهد» است. دیگر نه خبری از دیانای یوونتوس است و نه سلحشوریِ مبارزانهی بازیکنان. نه یک ناجی روی نیمکت و نه نوحی کشتیبانِ بیایمانی سیاه و سپیدهاست. همچون قایقی فکسنی حتی در آرامش و تلاطمات سادهی آبها نیز درهمشکسته و غرق میشویم و تنها نشان بازمانده از آن هیمنه و اقتدار تنها خطوط راهراه لباسهایمان است و دیگر هیـــچ.
بدون هیچ دستاورد و افتخار، اینک جیبهایمان نیز خالیتر از همیشه خواهند شد. مثل شرکتی ورشکسته و کارمندی مستعفی، مغبون و سرخورده باید مسیرها را از نو بپیماییم.
یوونتوسیها امــــروز نه ناراحت و دلگیر که خشمگین و بیقرارند. قصاص و کیفر مقصران و مجرمان نه تمام مطالبه که صرفاً «نخستین قدم» برای آشتی و کلید زدن پروژهی «امیدسازی» است. یوونتوسِ امـــروز از پروژههای اصلاح و رفرم بریده و انقلابی دوباره را فریاد میزند؛ انقلابی وارسته از تفکراتِ چهگوآرایی و گاندیوار؛ نهضتی بدون آنتونیو کونتهها و دور از آندرهآ آنیلیها؛ یک خیزش بنیادین و تحولی اساسی و راهبردی. یک شرایط جدید که در آن همهچیز در کوتاهترین زمان ممکن دوباره احیاء، و شرف و تعهد از دست رفته به طرفهالعینی به منظومه یوونتوس بازگردانده شود.
با اتمام فصلی که هواداران در آن ذرهذره فرسوده، تحقیر و نابود شدند، اینک یومالحساب و رستاخیز نهایی فرا رسیده است. باید تمام آنها که در بروز این احوالِ ناخوش متهماند به اَخیه کشیده و تاوان پس دهند. برای چاپ مجدد کتاب «یوونتوس» به مترجمان و ویراستارانی جدید نیاز داریم؛ هرقدر از زبونی و خفت شکستها و عقبنشینیهایمان بیشتر فاصله بگیرم، یک گام به تاریخنامهی فتوحات و دورانِ شکوه و سربلندیمان نزدیکتر میشویم. به انقلابی صوری راضی نشویم که یوونتوس اینبار نه خاکستری برای برخاستنی ققنوسوار که هموچون عقابی زخمی و گرسنه برای پرواز و اوجگیریِ دوباره «خون» میخواهد؛ شاید هم یک قربانی در پیشگاه معبد خدایان و یک آزمون برای اثبات ایمان و عزم و ارادهاش برای جبرانِ مافات.
گلهمندی و نیازمندیهایمان برای ترمیمِ این «یوونتوس» بسیار کَرانمند است؛ از یک مدیر ورزشی کارآمد تا سرمربیای توانمند گرفته تا بازیکنانی غیرتمند و شرافتمند و البته مالکانی نظاممند و هدفمند. همهی مطالبات ارزشمند است اما چه کنیم که خردمندی و آرزومندی برای مرتفع ساختن این نیازها، کندمند (ویران) است.
دستها کاملاً رو شده و دیگر چیزی برای پنهان کردن و کتمان وجود ندارد. دو سوی این معادلهی فروپاشی و اتحادِ نانجیبانه عیان و عریان است: دستانی تهی در مدیریت و تُبرهای عاری از عنوان در زمین با مقادیری نامتناهی از استخفاف و بیاعتباری به عنوان چاشنــــی. فصل منفی در کارنامهی سه دههی اخیر یوونتوس کم نبوده اما سیاهی و تباهی فقرهی اخیر بعید است با ایماژهای فراوانش به این زودیها و راحتیها از یادها زدوده شود.